حجاب زن مسلمان تظاهر نیست؛ وظیفه ی دینی است.
خطیب: حجت الاسلام والمسلمین دکتر ترابی
تاریخ: 27.03.2015

موضوع: برخی از مصادیق و لوازم عفّت
بسم الله الرحمن
الرحیم
الحمد لله ربّ العالمين و الحمد لله الذی
لا مُضادّ له في مُلكه و لا مُنازِعَ لَهُ في أمره. الحمدالله الذی لا شريك لَهُ
في خلقه و لا شبيه
لَهُ في عَظَمَتِه. وصلّی الله علی سيدّنا ونبيّنا محمّد صلّی الله عليه وعلی آله
الطاهرين واصحابه المنتجبين. عبادالله، أُوصيكم و نفسي بتقوی الله و اتّباع امره و
نهیه.

«وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضنَ مِن أَبْصَارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ
فُرُوجَهُنَّ وَ لَا يُبدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنهَا وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدِينَ
زِينَتَهُنَّ» النور، 31
(به
زنان با ايمان بگو)... و (اطراف) روسرىهاى خود را بر سينههاشان افكنند (تا گردن
و سينه با آن پوشانده
شود) و زينت خود را آشكار نسازند.
مقدّمه:
(تبریک نوروز ـ تسلیت شهادت حضرت
زهرا سلام اله علیها و تسلیت سقوط هواپیما) در خطبههای گذشته سخن از برکات و آثار مثبت خانواده و
همسرداری بود. گفتیم اوّلین برکت خانواده داری اطاعت امر الهی، به دست آوردن
رضای خدای سبحان و کسب اجر معنوی است. برکت دوم آرامش
و آسایش جسمی روحی و روانی بود. سپس از سومین برکت خانواده
داری با عنوان موّدت، رحمت و تجربهی عشق پاک سخن گفتیم. همچنین از «عفّت و پاکدامنی» به عنوان چهارمین امر یاد شد. ان شاء الله در این خطبه به برخی از مصادیق و
لوازم عفّت به خصوص در جامعهی مسلمانان اروپا به صورت آشکارتری اشاره میگردد.
مطلب اوّل:
در اسلام، طبق
آموزههای قرآن کریم و اهل البیت علیهم السلام، «عفّت» صرفاً یک امر درونی،
مبهم و تعریف نشده نیست؛ بلکه لوازم و مصادیق عینی برای آن تعریف شده که
مسلمانان واقعی به عنوان یک وظیفهی شرعی در متن زندگی به آن پایبند هستند و آن
را نشانهی صداقت میشمرند. ما در خطبههای آینده به تدریج به مواردی مهم اشاره
میکنیم: 1ـ حجاب، پوشش و آرایش؛ 3ـ دست دادن زن و مرد نامحرم.
روشن است که اسلام
با حضور زنان در اجتماع مخالفت ندارد و وظایف و تکالیف شریعت اسلامی در مورد پوشش
مثل همیشه از نوعی عقلانیت دینی و عرفی نشأت میگیرد و ادلهی عقل پسند
و استدلالی خاص خود را دارد. گاهی مشاهده میکنیم که عدم اطلاع صحیح از این
امر موجب سردرگمی از یک طرف و سوء تفاهم و دردسرهایی از سوی دیگر میگردد.
به عنوان مثال وقتی که دختران و پسران مسلمان با فلسفهی پوشیدگی در اسلام بهتر و
بیشتر آشنا باشند خواهند توانست به اهدافی که از تشریع آن در جهت تقویت خانه و
خانواده دنبال میشود دست پیدا کنند. از سوی دیگر، نزد فرهنگهای متکثّر و جامعهی
غیر دینی نیز وقتی که درک درستی از پوشش یک زن مسلمان وجود ندارد، ممکن است آن را نوعی
تظاهر به ناسازگاری یا اعلام عدم هماهنگی با جامعه تفسیر و تعبیر کنند. یا دست
ندادن مرد مسلمان با زنهای غیر مسلمان را نوعی توهین و تحقیر زن تلقّی
نمایند و در نتیجه نسبت به آنان بدگمان شوند یا خودشان از نظر روحی و روانی آسیب
ببینند. بنابراین، مسألهی مهم ارائهی اطلاعات درست و دقیق در این باره و نقش آن
در تحکیم و استواری بنیانهای خانواده میباشد. تذکّر این نکته هم لازم است که مصادیق
عفّت در اسلام، برخلاف آنچه که برخی تصوّر میکنند، منحصر به زنان نیست؛
بلکه چه زن و چه مرد باید به عنوان احترام به همسر خود و خانوادههای دیگر به آن
ملتزم باشند. در ادامه به مسألهی حجاب و پوشش میپردازیم و بقیه موارد را ان شاء
الله به آینده موکول میکنیم:
مطلب دوم: حدود پوشش زنان
مقدار واجب پوشش زنان و مردان چه مقدار است؟ از نظر قرآن کریم، مقدار واجب
پوشش برای مردان لباس عرفی است؛ یعنی مردان باید آن مقدار از بدن را که عرف
مسلمانها پوشاندن آن را لازم میدانند بپوشاند. لذا شلوارهایی که برخی از مردان
میپوشند و موقع نشستن یا خم شدن برخی از قسمتهای بدن آنان آشکار میشود از نظر
اسلامی نامناسب است. امّا در مورد زنان طبق آیهی شریفه «زینت زنان» باید
پوشیده شود. حال برخی «زینت» را به معنای زينت طبيعى (اندام زيباى زن) گرفتهاند، و
برخی دیگر به معنى«محل زينت» گرفتهاند، يعنى گوشها و گردن و دستها و بازوان. برخی
هم آن را به معنى خود «زينت آلات» گرفتهاند، منتها در حالى كه روى بدن قرار
گرفته، و طبيعى است كه آشكار كردن چنين زينتى توأم با آشكار كردن اندامى است كه
زينت بر آن قرار دارد. بنابراین، طبق آیات قرآن کریم، برای زنان پوشاندن مو و بدن
و دست و پاها تا مچ لازم است، ولی «گردی صورت» و «دو کف دست تا مچ» و «کف
پاها» نیاز به پوشش ندارد.
دو نکته ی مهمّ:
1ـ طبق فرمودهی قرآن کریم لباس زن نباید به
گونهای باشد که زینت او را آشکار کند؛ پس اگر به گونهای باشد که برجستگیهای بدن
را آشکار و نمایان سازد، پوشش کامل نیست. به همین دلیل در آیهای دیگر، سخن از «جلابیت»
است؛ یعنی قطعه پارچهی سراسری که روی سرتاسر بدن میآید، مثل چادر یا مانتوی گشاد که روی شلوار پوشیده میشود: «یدنین من
جلابیبهن»[1]
2ـ آرایش زنان و دختران نباید به گونهای باشد
که در معرض دید نامحرم قرار گیرد، مگر آن مقداری که بعد از استعمال وسایل آرایش یا
ادکلن در مجالس زنانه یا نزد همسر، بعد از پاک کردن مواد یا رفتن عطر ادکلن، به
مقدار رقیق و کم آثار آن خود به خود بر صورت یا بدن باقی میماند و عبارت «الا ما ظهر منها» در آیهی اوّل النور به آن اشاره
دارد: «وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا».

مطلب سوم: فلسفه ی حجاب
دربارهی پوشش نظریاتی مطرح است،
از جمله: محفوظ ماندن از سرما و گرما؛ پوشاندن زشتیها و آنچه که آشکار بودن آن
مایهی خجالت است؛ زیبایی و آراستگی؛ نشانهی شرافت خانوادگی؛ نشانهی عرفی
وفاداری به همسر...
امّا به نظر میرسد همهی این جنبهها
میتواند با هم مورد نظر باشد، ولی در عین حال، نباید نقش تشریع الهی در ادیان
مختلف به ویژه ادیان ابراهیمی، مثل یهود، مسیحیت اسلام نادیده گرفته شود؛ چرا در
همهی ادیان و حتی فرهنگها و تمدّنهای غالب و راقی در طول تاریخ نیز مطرح بوده است.
و در قرآن کریم غیر از آیاتی که به طور عام مسأله عفّت را مطرح می فرماید، بیش از
ده آیه در مورد خصوص پوشش، حجاب و نگاه وجود دارد.
البته پیش از نزول آیات حجاب در سورهی مبارکهی
النور، زنان روسری خود را در پشت گوشها قرار مىدادند و طبیعتاً گردن و مقدارى از
سينه آنها نمايان مىشد. در كتاب كافى در شأن نزول نخستين آيهی سیام سورهی
مبارکه النور از امام باقر علیه السلام نقل شده: جوانى از انصار در مسير خود زنى را
دید و در حالى كه به راه خود ادامه مىداد هم چنان از پشت سر خود به او نگاه
مىكرد ولی ناگهان صورتش به ديوار خورد و چیز تيزى در ديوار بود و صورتش را شكافت!
جوان به خود آمد و ديد خون از صورتش جارى شده است. (از کار خود سخت ناراحت شد) و خدمت
پيامبر رفت تا ماجرا را بازگو کند. هنگامى كه چشم رسول خدا صلی الله علیه و اله به
او افتاد فرمود: چه شده است؟ و جوان ماجرا را نقل كرد، در اين هنگام جبرئيل، پيك
وحى خدا نازل شد و آيه را آورد.
به طور کلّی، مواردی را به عنوان فلسفهی دینی حجاب و پوشش
زنان میتوان بر شمرد، از جمله:
1ـ تکلیف و وظیفهی شرعی: از این نظر پوشش یک تعبّد است که
خدای سبحان با علم کامل خود به مسائل و حقوق انسان تعیین فرموده و یقیناً مثل همهی
موارد دیگر با مصالح فرد و اجتماع سازگار و هماهنگ است و بی اعتنایی به آن موجب از
هم پاشیدگی نظام الهی در جامعه، خانواده و درون افراد میگردد، چنان که در همین
حال حاضر در بسیاری از جوامع شاهد نابودی خانواده و تنزّل جایگاه معنوی زنان
هستیم.
2ـ جنبهی اجتماعی: از این نظر پوشش زن نشانهی
والایی و تعالی مقام اوست. با وجود پوشش، زن دیگر یک کالای لوکس، تجمّلاتی و در
دسترس برای مردان نیست و کسی نمیتواند به مقتضای طبع و غریزه، بی پروا یا دزدانه
به زیباییهای او سطحی ترین
لایهی وجود اوست، دستبرد بزند. بلکه هویت،
حقیقت و معنایی عمیق دارد که در پس حجابش، در اندیشه، معنویت و هنرش نهفته و باید
آن را جستجو کرد و یافت.
3ـ از جنبهی اصالت زن: زن یک شخصیت مستقل،
اصیل و ارزشمند است و چیزی در عرض مردان است نه در حاشیهی مردان. لذا لازم نیست
مانند مردان لباس بپوشد و رفتار مردانه داشته باشد تا پذیرفته گردد. از این منظر
زن مانند گلی است که کسی جز باغبان حق بوییدن او را ندارد و نمیتواند نگاه خصوصی
به او نگاه داشته باشد.
4ـ از نظر نفسانی: پوشش باعث سلامت نفس است،
مانند پلک چشم یا پوست میوه یا روکش سیم برق که موجب امنیت و سلامت برای خود و
دیگران است.
5ـ از نظر خانوادگی: نشانهای است از احترام به
همسر و وفاداری به شوهر کنونی یا آیندهی خود و نیز احترام به همسران دیگران و تلاش
برای حفظ کانون گرم سایر خانوادهها.
دو اشکال و جواب:
اشکال1: حجاب زن مسلمان در جامعه اروپایی موجب جلب توجّه بیشتر میشود و این نقض
غرض است.
پاسخ: قرآن کریم میفرماید: حجاب سبب شناخته شدن شماست: «ذلک
ادنی ان یعرفن». یعنی شناخته شدن به عفّت و التزام به اخلاق نه تنها چیز
بدی نیست؛ بلکه نیکوست.
اشکال2: حجاب زنان مسلمان نوعی تظاهر به دین داری است و استفاده از آن به منزلهی
اعلام ناهماهنگی و ناسازگاری با جامعه است. به همین دلیل، اخیرا در چند ماه گذشته در
دستور العملی از سوی برخی از نهادهای کلیسا استفاده از روسری در بیمارستانهای تحت
نظر کلیسا ممنوع اعلام شد.
پاسخ: اوّلاً، مسألهی حجاب در شریعت یهود و مسیح امری شناخته شده است و حتی
مجسّمه های حضرت مریم مقدّس سلام الله علیها در کلیسا با روسری و پوشیده است، حتی
ایشان در تجلیاتی که ادّعا شده مثل آنچه که در شهر فاطیما رخ داده چادر به سر
داشته است. مهم این است که الگو بودن ایشان در زندگی عملی پذیرفته نشده و در میان
مدّعیان محبّت مسیح به
دلایل مختلف عملاً نسبت به این ارزش و سنّت دینی دیرپا نیز مانند سایر امور دینی
کم لطفی و بیمهری میشود، تا جایی که ظاهرا خود حضرت مریم به بیمارستانهای یادشده
مراجعه کند به خاطر حجابش او را نخواهند پذیرفت!
ثانیاً، همان طور که در قرآن کریم در ضمن چندین
آیه بیان شده و ما یکی از آن آیات را در صدر بحث تلاوت کردیم، انتخاب پوشش اسلامی فقط یک وظیفهی دینی و شرعی است. لذا
وقتی که می بینیم برخی را به خاطر رعایت و پایبندی به این امور رادیکال مینامند،
چارهای نداریم جز این که او را آدم بی اطلاع و نا آشنا با مسائل اسلامی بدانیم که
نمی داند انتخاب پوشش از نظر یک زن مسلمان عین صداقت و شفافیت و درست دینی است و
عدم رعایت آن از نظر وی، نوعی رفتار دو گانه و متناقض و منافقانه شمرده میشود. این
یک واقعیت است که از نظر جامعه مسلمانان کسی که از یک سو خود را مسلمان معرفی کند
و از سوی دیگر به دستورات اجتماعی آن پای بند نباشد در صداقت و یک رنگی او شک وجود
دارد. آیا ما میخواهیم دیگران در رفتار
با ما صادق باشند یا دو رو و منافق؟ پس اجازه بدهیم یک مسلمان به التزامات خود پای
بند باشد و با عکس العملهای ندانسته و نسنجیدهی خود، روح دروغ و نفاق را در
دیگران پرورش و گسترش ندهیم.
ثالثاً، طبق قانون اساس و قوانین عادی آلمان
استفاده از نمادهای دینی تا زمانی که مزاحمتی برای دیگران نباشد ممنوع نیست.
استفاده از حجاب حقّ
شهروند مسلمان است که در یک جامعه آزاد و باز باید محترم شمرده شود. اجازه بدهیم
انسان ها آزاد باشند و به تصمیم های فردی آنان احترام بگذاریم.
ـ محکومیت دخالت در امور داخلی کشورها و پرهیز از گسترش
دامنهی خشونت و جنگ سالاری. نگذارید در قرون آینده نسبت به قرن حاضر همان قضاوتی
را داشته باشند که ما نسبت به قرون وسطی.